به جهنم کـه پیر می شوی دیوانه ! چروک ِ زیر چشمانت همانقدر زیباست که چین ِ روی دامنت...!...
تاریخ درج: ۹۵/۱۰/۱۳ - ۱۵:۲۲ ( 2 نظر , 68 بازدید )

شعرهایم روی کاغذ سپید با قلمی سیاه باز هم ضمیر (تو) جامانده... شاید تو همان فعل مستقبلی که در ذهن من خاک میخوری خواهی آمد...؟!...
تاریخ درج: ۹۵/۱۰/۱۱ - ۱۲:۰۷ ( 2 نظر , 83 بازدید )

اینکه دلتنگ توأم ، اقرار میخواهد مگر؟اینکه از من دلخوری انکار میخواهد مگر؟ وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش دل بریدن وعده دیدار میخواهد مگر؟ عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق میشویم اشتباه ناگهان تکرار میخواهد مگر؟ من چرا رسوا شوم یک شهر مشتاق تو اند لشکر عشاق پرچمدار میخواهد مگر؟ با زبان بی زبانی با...
تاریخ درج: ۹۵/۰۹/۲۴ - ۱۲:۱۰ ( 2 نظر , 119 بازدید )

تو را به جان غزلهای عاشقانه بیا برای دیدن من، بی بهانه بیا تو را به حرمت این شب گریه های غریب برای مرحم این زخم، شبانه بیا برای جوشش این چشمه در دل سنگ مثال رویش گل، شاعرانه بیا همان ستاره ی دنباله دار قلب منی شهاب هر شب من، عارفانه بیا کنار ساحل دلتنگی همیشگی ام برای رام دلم، کودکانه ب...
تاریخ درج: ۹۵/۰۹/۰۵ - ۱۱:۲۷ ( 1 نظر , 77 بازدید )

دلم میخواهد نامت را صدا کنم!یک طور دیگرجوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!دلم میخواهد نامت را صداکنم…یک طور که دلت قرص شود که من هستم!یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ,تو هم هستی…...
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۲۸ - ۱۳:۱۰ ( 1 نظر , 90 بازدید )

  «دلتنگی» حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره ، تمنای بودنش را میکند ... ...
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۲۳ - ۰۹:۱۵ ( 1 نظر , 89 بازدید )

دارم از تــو حــرف می زنــم امــــا روحــت هم از نوشــــته هــایم خبــر نــدارد ایــــرادی نــــدارد یــاد تــو به نوشتــــه هــایم رنــگ می دهــد شــایــد دیگــری بخــــواند و آرام گیــــرد ذهــــن پریشــــانش…...
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۰۷ - ۱۳:۳۷ ( 1 نظر , 66 بازدید )

  مهمان عزیز آمده در خانه ام امشب گنج غمت اندر دل ویرانه ام امشب تا پاک نسوزد پر پروانه ام امشب تا شیخ بداند ز چه افسانه ام امشب ای بی خبر از گریه مستانه ام امشب چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب گاهی شکن دام و گهی دانه ام امشب خاک قدم محرم و بیگانه ام امشب ...
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۰۷ - ۱۱:۴۹ ( 1 نظر , 126 بازدید )

  برنگ زرد پاییزم ، نهال محکم آبان درونم ریزش باران شبیه موسم آبان میان فصل پاییزم ، خود قلب خزانم که میان برگ ریزانش نشستم با غم آبان نه زرد زرد زردم من ، نه هم رنگ عبوسم من منم یکرنگ.همواره ، همانا آدم آبان خلاصه اینکه آبانی دلش یکریز عشق است و شبیه دختری هستم کنار نم نم آبان ...
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۰۴ - ۰۷:۴۱ ( 1 نظر , 113 بازدید )

عشق مانند جواهری گرانبهاست...تا زمانی که شروع به درخشیدن نکرده است نمی دانی چه چیزی داری و زمانی که درخشش ان را دیدی هرگز نمی توانی بدون ان زندگی کنی. عشق یک معماست. ناگهان به دام عشق گرفتار میشوی و از ان لحظه به بعد قلبت به درد می اید و در رنج می افتی. عشق بیماری روح است. قوی باش... گریه نکن. ...
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۰۱ - ۱۳:۱۰ ( 1 نظر , 80 بازدید )